مقدمه:
صنعت از بخشهای عمده و حساس اقتصاد کشور محسوب میشود. اهمیت این بخش از این نظر است که میتواند از طریق رفع نیازمندیهای اقتصادی در توانمندی جامعه اسلامی در روند توسعه و تکامل، نقش مؤثری را ایفا نماید. یک صنعت پویا میتواند به رشد و توسعه سایر بخشهای تولیدی و زیربنایی کمک نموده و زمینهی خروج اقتصاد کشور از شرایط اقتصاد تک محصولی (نفت) فراهم آورد و بوسیله ایجاد اشتغال مولد به تولید رونق بخشد و امکان صادرات مستمر را در جهت نیل به استقلال و خودکفایی اقتصادی ایجاد نماید. در گذشته تولید صنایع در ایران، همواره پراکنده، غیرمداوم و بدون ارتباط با یکدیگر و عدم توجه به جهتگیری نهفته در آن، انجام میگرفته است. رشد صنعت ایران طی 38 سال گذشته وابسته به مواردی چون، ایجاد صنایع به منظور جایگزین نمودن تولیدات کالاهای مونتاژ شده داخلی به جای واردات، اعطای وام، کمک و اعتبار مالی فراوان و ارزان به بخش خصوصی و انحصارات بینالمللی، گسترش بازار داخلی بر اثر افزایش درآمد سرانه ناشی از صدور نفت خام و گسترش تسهیلات زیربنایی صنایع و مواردی از این قبیل بوده است. بعد از انقلاب اسلامی ساختار صنعت کشور، تحول اساسی متناسب با شرایط جدید ایجاد شده، پیدا نکرد؛ اگر چه اهداف کلی دولت جمهوری اسلامی انقلاب بیشتر در جهت ایجاد خودکفایی و استقلال صنعتی کشور و هماهنگ ساختن بخش صنعت با نیازهای اساسی جامعه بود، اما این روند به دلیل مشکلات زودرسی که نظام اسلامی از بیرون و درون با آن مواجه شد، دچار یک نحوه رکود گردید. در هر صورت با توجه به نقش بنیادین و کلیدی صنعت در دستیابی به اهداف توسعه و تکامل مورد نظر جامعه انقلابی ایران، الزامات خاصی را برای تعیین استراتژی و سیاستهای کلان در برنامههای توسعه به دنبال خواهد داشت، بر این اساس استراتژیها و راهبردهای جامعه ما با سایر جوامع متفاوت بوده و چهارچوب کلی آن را توانمندیهای ارزشی، فلسفی و دانشی بر خواسته از دین تعیین مینماید بر این پایه کشور اسلامی ما برای دست یابی به اهداف و آرمانهای اقتصادی خود نیازمند به داشتن یک مدل و الگوئی است که در پرتو آن جایگاه صنعت و استراتژی توسعه صنعتی کشور مشخص شده و در نهایت برنامهای بلند مدت و میان مدت و کوتاه مدت خود را تعیین نماید. اکنون با توجه به این که صنعت به عنوان یکی از ارکان اصلی مجموعه اقتصادی کشور محسوب میشود لازم است یک حرکت بنیادی از ریشه تا عمق بخش صنعت با مشارکت نخبگان حوزه و دانشگاه و بخش صنعت در جهت شناخت نارسایی ها به منظور دستیابی به راهبردهای مناسب و سازگار با اهداف عالیهء نظام اسلامی آغاز شود. دغدغه مولف در طول چندین دور از ارائه مقالات به کنفرانس های الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، ایجاد ضرورت برای انجام سلسله پژو هش هایی در جهت تغییر و تحول اساسی در الگوی پایه صنعت است. آنچه در سیر مراحل این پژوهش بیان می شود تنها مرحله اول از مراحل چهار گانه ذیل است:
مرحله اول: بررسی تعریف صنعت از منظر نگرش انتزاعی و نگرش مجموعه نگر
مرحله دوم: ترسیم جداول فلسفی نظام صنعت
مرحله سوم: تعیین متغیرهای کلان درونی صنعت
مرحله چهارم: ترسیم فضای الگوی مطلوب صنعت